نمی خواستم از خانه بروم…. مردم آمده بودند قالی مرا بدزدند و نه اینکه مرا بکشند …. غارتگران از جلو و نظامیان از عقب به خانۀ من هجوم آوردند و هر چه در خانۀ من و فرزندانم بود ، حتّی در و پنجره ها را از جا کندند و بردند. جای آن دارد از آن افسری که در ایام توقیف من در باشگاه افسران ، عینک مرا که در اتاق خوابم بود و برده بودند به من داد صمیمانه تشکر کنم. دکتر محمد مصدق
نوشتن از بزرگ مردی مانند دکتر محمد مصدق کمی سخت است. از این رو مجبور شدم برای وصف صفا و بزرگی این مرد از خاطره ای از خودش شروع کنم. به هر تقدیر این مجموعه عکس با عنوان «لبخند بزرگ مرد» شامل عکسهایی است که صفای وجودی دکتر محمد مصدق را به نمایش میگذارد.
دیدار دکتر محمد مصدق با فرستاده دولت روسیه Alexander Panyushkin سال 1951
دکتر محمد مصدق در دیدار با Dean Acheson
دکتر محمد مصدق در دیدار با فرستاده دولت بریتانیا
دکتر محمد مصدق در دیدار با Sr. Gladwyn Jebb در سازمان ملل
دیدار دکتر محمد مصدق با سفیر آمریکا در نیویورک
دکتر محمد مصدق در سفر به سازمان ملل
لبخند به بیدادگاه
دادگاه نا مشروع دکتر محمد مصدق سال 1953
لبخند در بستر بیماری
عکسها را میتوانید در میان این عکسها بیابید